استفاده کردن از مال حرام

 

سؤال: می‌گویند علت از بین رفتن بعضی از حالات معنوی، استفاده کردن از مال حرام و مال مخلوط به حرام است. چگونه می توان فهمید که مال مخلوط به حرام شده است؟

جواب: این سخن درستی است که استفاده از مال حرام و شبهه ناک‌، موجب کاهش تدریجی حالات معنوی و عشق به خدا و اولیای الهی می گردد. هشدارهای مکرر و مؤکد قرآن، و وعده‌های عذاب برای کسانی که آلوده به مال حرام هستند و حق النّاس را ـ مخصوصاً حقوق مردمی که ضعیف هستند مثل یتیم و کسانی که دادرسی جز خدا ندارند ـ رعایت نمی کنند، نشان دهندة اهمیت فوق العاده موضوع است: «فلینظر الاءنسان إلی طعامه؛[۱] آدمی باید بر غذای خود بنگرد».

امام باقر(ع) فرمود: «هیچ عبادتی نزد خدا به اندازة نگهداری شکم و دامن از حرام ارزش ندارد».[۲]

مهم ترین چیزی که مؤمن باید از آغاز راه به آن توجه داشته باشد، نگهداشتن شکم و حفظ دامن از آلودگی به حرام است، به ویژه در جوانی که در اثر طغیان غریزه شهوت، زمینة آلودگی فراهم تر است. هر گناهی ممکن است چنین اثر و عاقبتی داشته باشد. قرآن می‌فرماید: «سرانجام و عاقبت کسانی که اعمال بد مرتکب شدند، به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!».]

امام صادق(ع) می‌فرماید: «هیچ چیز برای قلب زیانبار تر از گناه نیست، چه آن که قلب با گناه می آمیزد تا بالاخره گناه بر قلب چیره شده و آن را وارونه سازد».[۴]

در حدیث دیگری می‌فرماید: «گناه انسان را از عبادت و تهجّد محروم می سازد و لذت مناجات با خدا را از او سلب می‌کند. تأثیر گناه بر قلب، از کارد بُرنده سریع تر است».[۵]

بنابراین کاهش حالات معنوی فقط معلول خوردن مال حرام نیست، اگر چه تأثیر

منفی آن زیاد تر می‌باشد. اموال و ثروت هایی که در دست انسان قرار می‌گیرد، از سه حالت خارج نیست: امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «حلالٌ بیّن و حرامٌ بیّن و شبهاتٌ بین ذلک؛ مالی که در دست شما قرار می گیرد یا حلال آشکار است یا معلوم است که از حرام می‌باشد و یا مال شبهه ناکی است بین حلال و حرام. هر کس از موارد شبهه ناک پرهیز کند، مسلّماً نسبت به موارد قطعی پرهیزکارتر است،‌ چون گناهان قُرُق گاه خداوند است (همانند چراگاه هایی که منطقة ممنوعه اعلام شده است) و هر کس گلّة خود را در اطراف قرق گاه بچراند،‌ ممکن است (شیطان کم کم او را وسوسه کند تا ) وارد آن شود».[۶]

 

[۱]عبس(80) آیة 24.

[۲]اصول کافی، ج 2، ‌ص 79، حدیث 1 و2.

[۳]روم(30) آیة 10.

[۴]محمد رضا مهدوی کنی،‌ اخلاق عملی، ص115.

[۵]همان،‌ ص 116.

[۶]همان، ص113.

ملاک فقهى دیه آن چیست ؟

سوال - اگر دیهء انسان صد شتر باشد, چون هر شترى به قیمت فعلى حدود هفتصد و پنجاه هزار تومان است ,پس دیه 75میلیون تومان خواهد بود, در حالى که مقدار دیه با واقعیت مطابقت ندارد. ملاک فقهى آن چیست ؟ اساساً آیا منطقى است که انسان را هنوز با معیارهاى گاو و شتر و گوسفند حساب کنند؟
جواب : مقدار دیه در قرآن مشخص نشده و فقط تعبیر <دیةُ مسلّمه الى اهله >() آمده , ولى در روایات مقدار دیه (پـاورقى 1.نساء (4 آیهء 92
مشخص شده است که همین مقدار در زمان جاهلیت مرسوم بوده و مؤسّس آن عبدالمطلب بوده است . پیامبر(ص) فرمود: <اى على ! عبدالمطلب پنج سنّت در زمان جاهلیت ایجاد کرد که خداى تعالى همان ها را در اسلام تأیید و تصویب کرد. از جمله ءسنّت هاى عبدالمطلب این بود که در مورد قتل , صد شتر قرار داد>.()
(پـاورقى 2.وسائل الشیعه , ج 19 ص 145
براساس روایات مقدار دیه صد شتر یا دویست گاو یا هزار مثقال طلا یا ده هزار مثقال نقره یا دویست حلّهء یاهزار گوسفند بیان شده است .
در بعضى از روایات مقدار شتر را براى شتر داران و گاو و گوسفند را براى گاو و گوسفندداران و براى یمنى ها,حلهء و براى شهرهایى که با طلا یا نقره داد و ستد مى کنند, طلا و نقره ملاک قرار داده شده است .
امام صادق (ع) از قول على (ع)نقل مى فرماید: <دیه هزار مثقال طلا است و قیمت یک دینار, ده درهم است و ده هزار درهم براى اهل شهرها است و براى اهل بادیه یکصد شتر و براى اهل روستاها یکصد گاو یا هزار عدد گوسفند مى باشد>.()
(پـاورقى 3.همان , ص 142
بحث در این است که ملاک اولى و اصلى در قیمت گذارى کدام است ؟ آیا شتر ملاک است یا درهم یا چیز دیگر؟تعدادى از روایات ملاک اصلى را درهم و دینار قرار داده است . اگر در بعضى روایات شتر و گاو و گوسفند و حلّه رامطرح فرموده اند, به جهت این بوده که پول در آن زمان ها رواج نیافته بود. مثلاً در روایت عبدالله بن سنان از امام صادق (ع) دیه را صد شتر معین مى کند, بعد مى فرماید! قیمت هر شتر یکصد و بیست درهم یا ده ینار مى باشد.()
(پـاورقى 4.همان .
در روایت جمیل بن دراج ابتدا قیمت دیه را هزار دینار یا ده هزار درهم مى داند و در روایت ابى بصیر نیز در مورد دیه ءمسلمان ده هزار درهم نقره یا هزار مثقال طلا را اوّل مطرح کرده است و همین طور در روایات دیگر.()
(پـاورقى 5.همان .
از مجموعهء روایات به دست مى آید که قیمت هر یک از شش قسم دیه تقریباً با هم مساوى بوده است . بنابراین اگر در زمان هاى بعد قیمت بعضى از این شتر قسم کم و زیاد بشود, آیا باید ملاک اصلى را درهم و دینار بدانیم یا شترو گاو و گوسفند و حلّه ؟
صاحب جواهرفرموده است : از حدیث امام باقر(ع) که فرمود: <قبلاً دیه را از شتر و گاو و گوسفند مى گرفتند, چون این ها کالاى اصلى زمان بود, ولى وقتى که اسلام ظهور کرد و پول رواج یافت , امیرالمؤمنین (ع) دیه را از پول (طلا و نقره )مى پرداخت >.() استفاده مى شود که مدار در دیه در هر سرزمینى همان چیزى است که غالباً در آن جا یافت مى شود.(پـاورقى 1.جواهر الکلام , ج 43 ص 8
بنابراین فعلاً چون طلا و نقره رائج است , دیهء مقتول را باید هزار مثقال طلا یا ده هزار مثقال نقره قرار داد. البته اگرطرفین بر گرفتن گاو وشتر و غیره تصالح کردند, مى توان از آن ها به عنوان دیه پرداخت نمود.

اختلاف نظر درمسئلة شطرنج چرا؟

 جواب: اختلاف نظر فقها به نحوة استنباط آن ها بر می گردد. فقیه باید حکم شرعی را از روایات معصومین استخراج کند و بر اساس آن ها حکم به حلیت یا حرمت نماید. در این راستا با استفاده از مبانی اصولی خود به جرح و تعدیل روایات می پردازد و به یک جمع بندی نهایی می رسد چه بسا روایتی که دلیل حرمت یا حلیت است به نظر فقیهی از نظر سند یا دلالت تمام باشد، ولی فقیه دیگر آن را مخدوش می داند، همین مسئله کافی است که اختلاف نظر ایجاد شود و این مسئله طبیعی است همان طوری که در رشته های دیگر علمی نیز بین کارشناسان اختلاف نظر وجود دارد، مثلاً یک جراح نظر می دهد غده ای را باید با عمل جراحی از بین برد، ولی جراح دیگر به این نظریه اعتقادی ندارد و معتقد است با دارو قابل معالجه است.
در مواردی موضوع حکم با تحولات زمانی تغییر می کند و به تبع تغییر موضوع حکم عوض می شود، مثلاً در مورد شطرنج که مرقوم داشته اید در روایات از بازی با شطرنج منع شده و حتی در روایاتی وارد شده که به شطرنج باز سلام نکنید، ولی حضرت امام خمینی ره در پاسخ به استفتایی دربارة‌ بازی با شطرنج در فرض خروج از قمار و داخل شدن در مقوله ورزش ذهنی فرموده اند: بر فرض مذکور اگر برد و باخت در بین نباشد اشکال ندارد،(1) ولی بعضی از فقها برای خودِ شطرنج موضوعیت قائل اند و معتقدند در بستر زمان این حکم تغییر نمی کند، چون تا شطرنج شطرنج است موضوع محفوظ است و حکم بر آن بار می شود. این اختلاف بر اساس تفاوت برداشت از موضوع است و این که آیا شطرنج موضوعیت دارد یا آلت قمار بودن دخیل در حکم است در مواردی اختلاف نظر فقها بر اساس دوگانگی در فهم قرآن و حدیث است،‌ مثلاً قرآن مجید می فرماید: «والمطلقات یتربّصن بأنفسهنّ ثلاثة قروء؛ یعنی زن های مطلقه بایستی سه قرء به انتظار بمانند».(1)
کلمة قرء که در این آیه به کار برده شده در زبان عدب به طور اشتراک لفظی برای دو معنای متضاد آمده: یکی به معنای پاکی و دیگری به معنای عادت ماهیانة زنان. از این جهت فقها در مفهوم این آیه با هم اختلاف دارند. برخی معتقدند: زن مطلقه باید بعد از طلاق دو مرتبه عادت ماهیانه ببیند و پاک شود و مرتبة سوم به محض این که عادت ماهیانه دید ولو آن که از آن عادت بیرون نیامده و پاک نشده باشد می تواند با مرد دیگر ازدواج کند. گروهی دیگر عقیده دارند تا زن مطلقه از عادت ماهیانه‌ مرتبة سوم بیرون نیاید و به کلی پاک نشود حق شوهر کردن ندارد، یعنی پس از اتمام مرتبة سوم می توانند شوهر کنند.
با این حکم واقعی خدا دربارة زنان مطلقه ای که باید مدتی را به عنوان عده از شوهر کردن خودداری کنند یکی است. در عین حال یکی می گوید: مدت عده سه عادت ماهیانه تمام است و دیگری می گوید سه مرتبه پاک بودن از عادت شرط است و این اختلاف هم از فهم خود آیه سرچشمه می گیرد.(1)


(1) صحیفة نور، ج 21، ص 15.
(2) ب 1) صحیفة نور، ج 21، ص 15.
(3) بقره (2) آیة 288.
(4) زین العابدین قربانی،‌ درسایة قلم، ص 201 ـ 202.