نظر شما راجع به اخباری ها که تقلید از مجتهد را قبول ندارند چیست

پاسخ: مؤسس مکتب اخباریها و قدیمى ترین شارح و مدافع عقاید ایشان و نخستین مؤلف آن طایقه «میرزا محمد امین استرابادی» است.[1]

شیخ یوسف بحرانى و سید نعمت الله موسوى شوشترى جزایرى از فقها و علماى بزرگ اخبارى هستند، و ملامحسن فیض کاشانى و علامه محمد باقر مجلسى را صاحب مشرب اخبارى معتدل شمرده شده اند.[2]

اخبارى ها معتقدند کسى غیر از حضرات معصومین(ع) حق رجوع و استفاده و استنباط از آیات قرآن را ندارد، بلکه باید براى فهم قرآن از اخبار امامان (ع) مدد جست و به وسیلة روایات قرآن فهمیده مى شود، زیرا روایاتى داریم که تفسیر به رأى را ممنوع کرده اند.

اصولیون در ردّ این حرف مى گویند درست است که روایات تفسیر به رأى را منع کرده اند لیکن معنایى که صریح یا ظاهر قرآن به آن دلالت کند و انسان آن را بفهمد، تفسیر به رأى نیست، بلکه تفسیر به رأى این است که قرآن را بر اساس میل و هواى نفس و مغرضانه تفسیر کنی.[3]

قرآن تصریح مى کند و فرمان مى دهد که مردم در آن تدبّر کنند و فکر خود را در معانى بلند قرآن به پرواز در آورند: «آیا آن ها در قرآن تدبر نمى کنند یا بر

دل هایشان قفل نهاده شده است».[4] «این کتابى است که پر برکت که نازل کردیم تا در آیات آن تدبر کنند و خردمندان متذکر شوند».[5] «ما آن را قرآنى عربى نازل کردیم، شاید شما درک کنید و بیندیشید».[6]

على (ع) خطاب به مردم مى فرماید: «هم اکنون کتاب پروردگار میان شما است. حلال و حرامش آشکار و فریضه ها و مستحبات و ناسخ و منسوخ و مباح و ممنوع، خاص و عام،‌پندها و مثل ها، مطلق ها و محدودها، محکمات و متشابهاتش همه معلوم است».[7]

دلایل در گفتار اخبارى ها در کتاب قوانین مرحوم میرزاى قمى (ج 1، ص 393) و کتاب فرائد الاصول مرحوم شیخ مرتضى انصاری، ج1، ص 142 چاپ جدید آمده است. نیز مى توانید در این زمینه به کتاب جایگاه قرآن در استنباط احکام نوشته آقاى سیف الله صرّامى مراجعه نمایید.

بنا بر این اخباری گری از دیدگاه  ما صحیح  نیست گر چه ما نیز مانند اخباریین از اخبار و روایات معصومین (ع) به عنوان یکی از منابع فقهی و تفسیری و کلامی و اخلاقی استفاده می کنیم و ازعقل نیز برای فهم و استدلال بهره می گیریم

 [1] مصطفى حسینى دشتی، معارف و معاریف، ج1، ص 618 و 626، ماده: اخباریه و ج 4، ص 135، ماده: جزائرى و ج 10، ص 623 ماده: یوسف بحرانی.

[2] دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 7، ص 160 161، ماده اخباریان.

[3] مرتضى مطهری، اصول فقه فقه، ص 35.

[4] محمد (47) آیة 24.

[5] ص (38) آیة 29.

[6] یوسف (12) آیة 2.

[7] نهج البلاغه، خطبة 1.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد